از آنجایی که انسان به خاطر اجتماعی بودن دارای فرصتهایی است که از شـرایط تعاملی با همنوعـان خـود تأثیر پذیرفته و بر اساس آن ،اندیشه و رفتار فردی و اجتماعی و سبك زندگی وی متاثر میشود و مهمترین مشخصهی انسان اجتماعی، جامعهپذیری وی می باشدو از طریق جریان جامعهپذیری، انسان موجودی اجتماعی (منظم، متفكّر، انتخابگر خلاّق، سازنده )با مهارتهای ارتباطی فردی و اجتماعی تبدیل شده تا بتواند در جامعه بعنوان یک موجودی عقلانی و قانونمندزندگی نماید. یعنی به واسطهی جامعهپذیری، مهارتها و ساز و كارهای ارتباطی از جمله همنوایی اجتماعی را در ابعاد متفاوت به دست می آورد.
پس انسان محصول کنش متقابل و پیچیده است که با برقرارى ارتباط و شکوفاسازی ظرفیتها و قابلیتهاى وجودى خویش، انسان اجتماعی مى شود. این فرآیند به زبان جامعه شناختى، «جامعه پذیرى»یا«اجتماعی شدن»( Socialization) است.
جامعه پذیرى فرآیندی پویا، مداوم و اجتناب ناپذیر از یادگیرى الگوهاى فکرى و رفتارى، شیوه هاى زندگى جمعى در جهت شکل گیرى «من» اجتماعى است یا به بیانی دیگر جامعه پذیرى، فرآیند اکتساب گرایشات، اعتقادات، ارزش ها، هنجارها و عادات و…است که در این فرآیند تاکید بر آموزش راه و روش های زندگى کردن در جامعه، شخصیت یابى و آموختن برای انجام وظایف فردى و ایفاى نقش های اجتماعى است.به بیان دیگر، جامعه پذیرى جریانى است که به سبب آن انسان در طول حیات خویش تمامى عناصر اجتماعى،فرهنگى محیط خود را فرامى گیرد و درونى مى سازد و با پرورش شخصیت،خود را با محیط اجتماعى زندگی خود تطبیق می دهد. پس می توان گفت جامعهپذیری یا اجتماعیشدن، بهمعنای انطباق و آشناسازی فرد با جامعه است که در آن، افراد ویژگیهایی کسب میکنند که شایسته عضویت آنها در جامعه است. اکثر اندیشمندان معتقدند که در فرایند جامعه پذیری عوامل متعددی از جمله نهادهایی چون خانواده ، مدرسه ، گروه دوستان و همسالان، رسانه های ارتباط جمعی تاثیرگذارند و در عصر کنونی با تغییرات چشمگیری در عوامل جامعهپذیری یعنی حضور در فضای مجازی هم بر فردجامعهپذیر و هم دیگر عوامل جامعهپذیری تأثیر گذاشته است. یعنی باعث شده تا میزان تاثیر عوامل جامعهپذیری(خانواده، مدرسه، همالان و رسانه) از دوره سنتی، مدرن و پست مدرن دگرگون شده است.اما بطور کلی می توان گفت جامعهپذیری در دو مرحله صورت میگیرد:
الف) جامعهپذیری نخستین که از طریق فرد و گروهی رخ میدهد که با او در تماس نزدیک و صمیمی بوده و بیشتر در سالهای اولیه زندگی اتفاق میافتد. معمولا نهادخانواده و گروه همسالان جزعوامل اصلی در این مرحله هستند.
ب) جامعهپذیری ثانویه؛ این فرایند در وضعیتهای رسمیتر رخ میدهد.در این مرحله، عوامل جامعهپذیری بخشی از مسئولیتهای خانواده را به عهده میگیرند. عوامل اصلی در این مرحله مدرسه و رسانههای ارتباط جمعی هستند در این یادگیری علاوه بر آموزش علم و دانش، از کودکان انتظار میرودتابع مقررات انضباطی مدرسه بوده یعنی به موقع در کلاس حاضر و در کلاس منظم باشند پس از این الگوها و کنشها، ما مى آموزند که چگونه خود را با جامعه هماهنگ ساخته و زندگى خویش را قاعده مند کنند.چون بخشی از شخصیت اجتماعی انسانها از طریق کنش متقابل با دیگران ساخته مى شود و به همین خاطر است که اندیشمندان اجتماعی معتقدند که انسان ها در سایه آموزش و اکتساب ،قوانین، ارزشها و هنجارهاى اجتماعى است که به موجودى اجتماعى تبدیل شده و شخصیت انسانى و اجتماعی کسب مى کنند. پس این امر در فرآیند اجتماعى شدن حیاتى است چون در اینجا می فهمیم چه چیزى را ارزش بدانیم و بایدها و نبایدهای جامعه ما کدامند یعنی چه کارى را انجام دهیم،چگونه سخن بگوییم، وچگونه فکر کنیم،در مقابل کنش دیگران چه واکنشی داشته باشیم.
حال که با مفهوم جامعه پذیری آشنا شدیم اما آنچه در این نوشتار به خاطر اهمیت آن در امر جامعه پذیری می پردازیم نقش نهاد خانواده است چون در میزان تاثیر عوامل موثر بر جامعه پذیری باید گفت که در نظریه های کلاسیک مهمترین و اصلیترین عامل جامعهپذیری، خانواده برشمرده میشود و عوامل دیگر (گروه همسالان و مدرسه و…. ) در مراحل بعدی مطرح هستند.
نهاد خانواده به خاطر داشتن روابط عاطفی و پایدار در روابط،داشتن نقش الگویی، برقراری ارتباط با ارائه برهان و دلیل و اثربخشی اصل تبنیه و تشویق مناسب به خاطر اقتدار شناختهشده بهویژه در سالهای اولیه زندگی باعث شده تا کودکان با تقلید و همانندسازی ارزشها، هنجارها و سنتهای اجتماعی را یاد میگیرندپس جامعهپذیری در خانواده آغاز میشود و با رفتن فرد به جامعه و محیطهای آموزشی چون مدرسه تقویت می شود و نهادهای اجتماعی دیگر این عمل را تا پایان عمر فرد تداوم میبخشند و در همین مسیر نهاد خانواده نیز همچنان درکنار دیگر عوامل نقش ایفا می کند.
بنابراین خانواده نقش مهمی در نهادینه نمودن الگوهای رفتاری جامعه دارد و می تواند با اعمال پاداشهای و مشوق هایی که با بار عاطفی یعنی با آمیزه ای از عشق و علاقه همراه است، اثرگذاری خاصی داشته و با القا و پذیرش هنجارها و ارزش های جامعه در فرد وی را توانمند سازد و مقید نماید که براساس آنها عمل کند..پس بهره گیری از این فرصتها در راستای هنجارهای رسمی و غیر رسمی جامعه می تواند متولیان امور اجتماعی را نیز یاری رساند.بطوری که در جامعه ما رعایت حق و حقوق دیگران بعنوان یک ارزش است که با این پشتوانه ارزشی در قالب هنجارهای اجتماعی نمود پیدا می نمایدکه در اینجا بیشترین تاکیدم بر هنجار رسمی چون رعایت قوانین و مقررات ترافیکی که مصداق بارز هنجارهای رسمی جامعه است که تخطی از ان جریمه و مجازات خاص خود را دارد.
پلیس هم بعنوان ناظم اجتماعی وظیفه نظارت بر اجرای دقیق هنجارهای رسمی جامعه را دارد تا جایی که اگر هنجارها و مقررات زیرپا گذاشته شود برخورد قانونی نماید.پس در اینجا به دو نقش اجتماعی تاکید شده است که هر کس باید نقش خود را به درستی ایفا کند؛ اول شهروندان نقش خود را در رعایت قوانین و مقررات و در ادامه پلیس در برخورد با هنجارشکنان و قانون شکنان نقش خود را به درستی ایفا نمایند. پس می بینیم که در ترویج و تثبیت هنجارهای اجتماعی که از طریق جامعه پذیری در اختیار ما بوده تمام اعضای جامعه باید جدیت لازم را داشته باشند.ولی نقش خانواده که در بالا به آن اشاره شد بسیار حیاتی است زیرا تمام حرکات و رفتارهای کلامی و غیرکلامی اعضای تاثیرگذار خانواده توسط سایر اعضا الگوبرداری می شود.چون وقتی پدر خانواده نحوه درست استفاده کردن از خودروی در اختیار خود را در حین رانندگی رعایت می کند یقینا در کنارش فرزندش به رعایت قوانین و مقررات دامن می زند و بالعکس اگر پدر خانواده به قوانین و مقررات ترافیکی که نمونه بارز حقوق اجتماعی دیگران است در حین رانندگی توجهی نداشته باشد و در برابر پلیس یعنی ناظرین اجرای قانون نیز مقاومت نماید، چطور می تواند به تثبیت و ترویج الگوهای مناسب رفتاری در جامعه و تقویت هنجارهای اجتماعی کمک نماید تا در صورتی که خودش ذینفع و مطالبه گر بود مورد حمایت قرار گیرد؟
پس از خانواده ها انتظار می رود در ترویج الگوهای مناسب رفتاری در جامعه بویژه آنچه در حوزه رانندگی که امروزه جز لاینفک زندگی بشری است و به سمتی می رویم که هر نفر با یک خودرو تردد نماید باید سهم خود را در ارتقای فرهنگ ترافیک که همان رعایت باید و نبایدهای رانندگی است ایفا نمایند.
باید به خاطر آموزش نسل جدید و آیندگان با رفتار عملی خود بیاموزیم مزایای بستن کمربند ایمنی در چیست؟ مفهوم چراغ های رنگی راهنمایی و رانندگی به چه معناست؟ خط کشی های عابرین پیاده چراست؟ رعایت حق تقدم یعنی چه ؟
این همان آموزش هنجارهای اجتماعی و درونی کردن آن توسط اعضای جامعه است که به معنای واقعی جامعه پذیری در حوزه فرهنگ ترافیکی و نشانه ای از رعایت حقوق شهروندی و شاخصه ای بارز از جامعه توسعه یافته است و البته رعایت ان باعث می شود تا درد سر پلیس یا ناظم اجتماعی در اجرای ماموریتها کم گردد و البته این امر نشان دهنده یگانگی اجتماعی و شرط بقای هر جامعه می باشد
پس نتیجه می گیریم هر جامعه ای از طریق نهادهای اجتماعی اش تلاش می کند با جامعهپذیری، اعضای خود را با هنجارها و ارزشهای اجتماعی آشنا کند و به آنها بیاموزد تا با درونی کردن ارزشها و هنجارها بتوانند متناسب با شرایط و الگوهای رفتاری حاکم برجامعه خود زندگی کنندولی اگر فرایند اجتماعیشدن ناموفق و ناقص باشد و هنجارهای جامعه ملکه ذهن افراد نشود افرادی در جامعه پرورش مییابند که بهعلت درونینشدن هنجارها، از تخلف و قانونشکنی ترس و ابایی نداشته وتخلف برایشان عادی است و از انجام اعمال خلاف قانون خود اصلا احساس پشیمانی و شرمساری نمیکنند بلکه در صدد توجیه رفتار خود و دلیل تراشی برای خطاکاری خود هستند.
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 246
برچسب ها : دکتر باقر رجبی ویسرودی , محقق و پژوهشگر حوزه اجتماعی, اجتماعی بودن , متفكّر, انتخابگر خلاّق, مهارتهای ارتباطی فردی , موجودی عقلانی و قانونمند,جامعهپذیری,